web 2.0

شنبه، فروردین ۰۶، ۱۳۸۴

عيد مبارك

آره عيد مبارك.....
نوروز اومده...ولي نمي دونم چرا من نو نشدم؟؟؟!!!

شنبه، اسفند ۲۲، ۱۳۸۳

چهار شنبه سوري




با نزديك شدن ۴شنبه سوری كه يكی از آيين های قديمی ايرانيها در چهارشنبه آخر ساله ، تصميم گرفتم يه مطلب در مورد اين رسم كهن ايرانی تو اينجا بيارم.


اين طور كه توی كتابهای مربوط به جشنهای ايرانيان باستان و مراسم ايرانيان زرتشتی خوندم جشنی به نام " چهارشنبه سوری " وجود نداشته ، و مراسم ۴شنبه سوری به بعد از اسلام بر می گرده ، و به نوعی از تداخل فرهنگ عرب و ايرانی به وجود آمده . البته قبل از اسلام هم اين مراسم به طور پراكنده و به عنوان پيشواز نوروز در روزهای مختلف انجام می گرفته است.


از آداب چهارشنبه آخر سال می توان به موارد زير اشاره كرد:


۱-آتش افروزی


۲- بلا گردانی


۳- بخت گشايی


۴- فالگيری


۵- شال اندازی و حنا بندان


۶- تهيه آتش و آجيل


﴿ كه البته انگاری تو اين سالهای اخير از اين مراسم بيشتر صدای ترقه و نارنجك و غيره به جا مونده !!!!!!!!! ﴾


مطلب پايينی رو هم از شرق برداشتم:


آيين هاى شب چهارشنبه آخر سال


چهارشنبه سورى بيشتر از هر چيز براى همه ما نوستالژى است. از چهارشنبه سورى هر چه به ياد داريم مراسمى است كه ديگر شباهتى به آيين هاى اين روزها ندارد. چهارشنبه سورى كودكى و نوجوانى ما آتش بود و قاشق زنى و خنده و شادى، اما حالا صدا و انفجار و دود است. هر چند اين مراسم در زمستان برگزار مى شود اما چهارشنبه سورى يك جشن بهارى است كه پيش از رسيدن نوروز برگزار مى شود.


ايرانيان آخرين سه شنبه سال خورشيدى را با برافروختن آتش و پريدن از روى آن به استقبال نوروز مى روند. ظاهراً مراسم چهارشنبه سورى برگرفته از آيين هاى كهن ايرانيان است كه همچنان در ميان آنها و با اشكال ديگر در ميان باقى ماندگان اقوام آريايى رواج دارد.اما دكتر كورش نيكنام موبد زرتشتى و پژوهشگر در آداب و سنن ايران باستان، عقيده دارد كه چهارشنبه سورى هيچ ارتباطى با ايران باستان و زرتشتيان ندارد و شكل گيرى اين مراسم را پس از حمله اعراب به ايران مى داند.


«در ايران باستان هفت روز هفته نداشتيم. در ايران كهن هر يك از سى روز ماه، نامى ويژه دارد، كه نام فرشتگان است. شنبه و يكشنبه و.. بعد از نفوذ فرهنگ شبه جزيره وارد ايران شد. بنابراين اينكه ما شب چهارشنبه اى را جشن بگيريم (چون چهارشنبه در فرهنگ عرب روز نحس هفته بوده) خودش گوياى اين هست كه چهارشنبه سورى بعد از اسلام در ايران مرسوم شد.»


«براى ما سال ۳۶۰ روز بوده با ۵ روز اضافه (يا هر چهار سال ۶ روز اضافه). «بنابراين، اين آتش چهارشنبه سورى بازمانده آن آتش افروزى ۵ روز آخر سال در ايران باستان است و زرتشتيان به احتمال زياد براى اينكه اين سنت از بين نرود، نحسى چهارشنبه را بهانه كردند و اين جشن را با اعتقاد اعراب منطبق كردند و شد چهارشنبه سورى.»


بخش كردن ماه به چهار هفته در ايران، پس از ظهور اسلام است و شنبه و يكشنبه و دوشنبه و... ناميدن روزهاى هفته از زمان رواج آن. شنبه واژه اى سامى و درآمده به زبان فارسى و در اصل «شنبد» بوده است.«سور» در زبان و ادبيات فارسى و برخى گويش هاى ايرانى به معناى «جشن»، «مهمانى» و «سرخ» آمده است.


در ايران رسم است كه پيش از پريدن آفتاب، هر خانواده بوته هاى خار و گزنى را كه از پيش فراهم كرده اند روى بام يا زمين حياط خانه و يا در گذرگاه در سه يا پنج يا هفت «گله» كپه مى كنند. با غروب آفتاب و نيم تاريك شدن آسمان، زن و مرد و پير و جوان گردهم جمع مى شوند و بوته ها را آتش مى زنند. در اين هنگام از بزرگ تا كوچك هر كدام سه بار از روى بوته هاى افروخته مى پرند، تا مگر ضعف و زردى ناشى از بيمارى و غم و محنت را از خود بزدايند و سلامت و سرخى و شادى به هستى خود بخشند. مردم در حال پريدن از روى آتش ترانه هايى مى خوانند.


زردى من از تو، سرخى تو از من .


غم برو شادى بيا، محنت برو روزى بيا.


اى شب چهارشنبه، اى كليه جاردنده، بده مراد بنده


خاكستر چهارشنبه سورى، نحس است، زيرا مردم هنگام پريدن از روى آن، زردى و بيمارى خود را، از راه جادوى سرايتى، به آتش مى دهند و در عوض سرخى و شادابى آتش را به خود منتقل مى كنند.


در هر خانه زنى خاكستر را در خاك انداز جمع مى كند و آن را از خانه بيرون مى برد و در سر چهارراه، يا در آب روان مى ريزد. در بازگشت به خانه، در خانه را مى كوبد و به ساكنان خانه مى گويد كه از عروسى مى آيد و تندرستى و شادى براى خانواده آورده است.در اين هنگام اهالى خانه در را به رويش مى گشايند. او بدين گونه همراه خود تندرستى و شادى را براى يك سال به درون خانه خود مى برد.


ايرانيان عقيده دارند كه با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خار فضاى خانه را از موجودات زيانكار مى پالايند و ديو پليدى و ناپاكى را از محيط زيست دور و پاك مى سازند. براى اين كه آتش آلوده نشود خاكستر آن را در سر چهارراه يا در آب روان مى ريزند تا باد يا آب آن را با خود ببرد.


مردم پس از آتش افروزى مقدارى زغال به نشانه سياه بختى، كمى نمك به علامت شور چشمى و يكى سكه دهشاهى به نشانه تنگدستى در كوزه اى سفالين مى اندازند و هر يك از افراد خانواده يك بار كوزه را دور سر خود مى چرخاند و آخرين نفر، كوزه را بر سر بام خانه مى برد و آن را به كوچه پرتاب مى كند و مى گويد:


«درد و بلاى خانه را ريختم به توى كوچه»


و باور دارند كه با دور افكندن كوزه، تيره بختى، شوربختى و تنگدستى را از خانه و خانواده دور مى كنند.


همچنين گفته مى شود وقتى ميتراييسم از تمدن ايران باستان در جهان گسترش يافت، در روم و بسيارى از كشورهاى اروپايى، روز ۲۱ دسامبر (۳۰ آذر) به عنوان تولد ميترا جشن گرفته مى شد. ولى پس از قرن چهارم ميلادى در پى اشتباهى كه در محاسبه روز كبيسه رخ داد اين روز به ۲۵ دسامبر انتقال يافت.


غروب، زنان و دخترانى كه شوق شوهر كردن دارند، يا آرزوى زيارت و مسافرت، شب چهارشنبه نيت مى كنند و از خانه بيرون مى روند و در سرگذر يا سر چهارسو مى ايستند و گوش به صحبت رهگذران مى سپارند و به نيك و بد گفتن و تلخ و شيرين صحبت كردن رهگذران تفال مى زنند. اگر سخنان دلنشين و شاد از رهگذران بشنوند، بر آمدن حاجت و آرزوى خود را بر آورده مى پندارند. ولى اگر سخنان تلخ و اندوه زا بشنوند، رسيدن به مراد و آرزو را در سال نو ممكن نخواهند دانست.


زنان و دختران آرزومند و حاجت دار، قاشقى با كاسه اى مسين برمى دارند و شب هنگام در كوچه و گذر راه مى افتندو در برابر هفت خانه مى ايستند و بى آنكه حرفى بزنند پى در پى قاشق را بر كاسه مى زنند. صاحب خانه كه مى داند قاشق زنان نذر و حاجتى دارند، شيرينى يا آجيل، برنج يا بنشن و يا مبلغى پول در كاسه هاى آنان مى گذارد. اگر قاشق زنان در قاشق زنى چيزى به دست نياورند، از برآمدن آرزو و حاجت خود نااميد خواهند شد.


خانواده هايى كه بيمار يا حاجتى داشتند براى برآمدن حاجت و بهبود يافتن بيمارشان نذر مى كردند و در شب چهارشنبه آخر سال «آش ابودردا» يا «آش بيمار» مى پختند و آن را اندكى به بيمار مى خوراندند و بقيه را هم در ميان فقرا پخش مى كردند.


زنانى كه نذر و نيازى مى كردند در شب چهارشنبه آخر سال، آجيل هفت مغز به نام «آجيل چهارشنبه سورى» از دكان روبه قبله مى خريدند و پاك مى كردند و ميان خويش و آشنا پخش مى كردند و مى خوردند. به هنگام پاك كردن آجيل، قصه مخصوص آجيل چهارشنبه، معروف به قصه خاركن را نقل مى كردند.


امروزه، آجيل چهارشنبه سورى جنبه نذرانه اش را از دست داده و از تنقلات شب چهارشنبه سورى شده است.گرد آوردن بوته، گيراندن و پريدن از روى آن و گفتن عبارت «زردى من از تو، سرخى تو از من» شايد مهمترين اصل شب چهارشنبه سورى است.


منبع:شرق