web 2.0

پنجشنبه، آبان ۱۶، ۱۳۸۷

خسته نشو سايه‌نشين

ترانه زيباي «امير كريمي» رو بايد چندباره و چندباره واسه خودم زمزمه كنم...

جون بگیر ای من مرده، ای به سایه سر سپرده
بگو کی واژه عشقو از دل حافظه برده
چه کسی سایه سنگین کشیده رو تن مهتاب
من چشامو جا گذاشتم توی رخوت کدوم خواب

منو بسپار به ترانه، به یه آواز، به یه فریاد
کاری کن قاصدکامون گم نشن تو کوچه ی باد
نذار از صدا بیفتم تو سکوت بی مروت
همیشه یه دنیا حرفه پشت نقطه چین وحشت

خسته نشو سایه نشین، تا ته شب حوصله کن
بغض غریب غربتو واژه به واژه گریه کن

زنده شو ای من خسته، بگو کی راهتو بسته
قلب این آینه دارو بگو سنگ کی شکسته
توی این قحطی آواز، یه ترانه یار من باش
توی زمحریر قصه شعله بیدار من باش

من رو قله های آواز، سکوت و چله نشستم
لحظه شرم حقیقت، جای آینه ها شکستم
آخه وصف نفسم نیست اول حنجره مردن
بهترین جای ترانه تن به بی حرفی سپردن

خسته نشو سایه نشین، تا ته شب حوصله کن
بغض غریب غربتو واژه به واژه گریه کن...

«يغما گلرويي»

-----------------------------------
"اوباما" در انتخابات آمريكا پيروز شد، "كردان" از وزارت بركنار شد، "شهروند امروز" توقيف شد...
و من ديگه حوصله شنيدن و پيگيري اخبار رو ندارم.
همه چيز تو اين دنيا يه بازيه... يه بازي كه خيلي زود تموم ميشه...

چهارشنبه، آبان ۱۵، ۱۳۸۷

مگر چند بار...



«پيله‌هاي بسياري ديده‌ام
آويزان از درختي
در جنگل‌هاي دور
افتاده بر لبه پنجره
رها در جوب‌هاي خيابان.
هرچه فكر مي‌كنم اما
يك پروانه بيشتر در خاطرم نيست.
مگر چند بار به دنيا آمده‌ايم
كه اين همه مي‌ميريم؟
چند اسكناس مچاله
چند نخ شكسته‌ي‌ سيگار
آه ، بليت يك‌طرفه!
چيزي غمگين‌تر از تو
در جيب‌هاي دنيا پيدا نكرده‌ام.
...»


«گروس عبدالملكيان»