web 2.0

دوشنبه، تیر ۰۶، ۱۳۸۴

ديگه كافيه

گوشها منتظر بانگ جرس‌هاي من‌اند


كوچه‌ها منتظر بانگ قدم‌هاي تو اند


تو از اين برف فرو آمده دلگير مشو


تو از اين وادي سرمازده نوميد مباش


«دي» زماني دارد


و زمستان اجلش نزديك است


من صداي نفس باغچه را مي‌شنوم


و صداي قدم گل را در يك قدمي


و صداي گذر گرده گل را در بستر باد


و صداي سفر و هجرت دريا را در هودج ابر


و صداي شعف فاخته را در باران


و صداي اثر باران را بر قوس و قزح


و صداهايي
نمناك
و مرموز
و سبز


عجب آواز خوشي در راه است.



مجتبي كاشاني (م.سالك)


ياد اين شعر به خير در وبلاگ معين !!!


ديگه ناله و زاري از اين انتخابات فايده اي نداره ، خود مردم اين طور خواستند و بايد 4 سال طعم اين انتخاب رو بچشند هر چند به بهايي سنگين.


ديروز هم وقتي بحث انتخابات بين چند تا از دوستان سابقم شد ديگه هيچي نگفتم و سكوت كردم. يكي مي گفت : " اما واقعا اين دفعه واقعا مردم آگاهانه انتخاب كردن!!!!!!!!!!!" اون يكي هم تاييد مي كرد. دلشون و هم خوش كردن به مردي از جنس مردم ! يكي ديگه هم رو به من گفت:" مي گما، به نظر مياد خيلي آدم مومني باشه! نه؟؟؟؟" از حرفش خندم گرفت.


يكي ديگه هم مي گفت: آزادي مي خوايم چي كار! ثروت بايد عادلانه تقسيم بشه !


بحث ادامه داشت . مي گفتن:" ديگه مديران دست و پاشون و يه كم جمع كردن ! همه ترسيدن! " و بعد دوباره كيف مي كردن از انتخابشون.


چه دل خوشي دارن.....


---------------------------------------


حرفهاي ابطحي رو در مورد اين انتخابات بخونيد.


نگاهي به اخبار چند وقت ديگر در چنين روزي !


رئيس جمهور 360 درجه اي ! ﴿ ابراهيم نبوي﴾


فراخواني كروبي براي انتخاب نام حزب﴿اين يكي هم كه انگار انتخابات خيلي بهش چسبيده و به نظرش اومده آدم خيلي مهميه!﴾


سرود جنبش زنان ايران ﴿ سرود قشنگيه﴾


شنبه، تیر ۰۴، ۱۳۸۴

تسليت مي گم بر مرگ آزادي

ديروز عليرغم پست قبلي كه نوشته بودم، رفتم راي دادم. هر چي نگاه كردم ديدم دور و برم پر از آدمهاييه كه مي خوان برن به احمدي نژاد راي بدن. هي با خودم كلنجار رفتم و آخر به اين نتيجه رسيدم كه اگه راي ندم و اون رئيس جمهور بشه ، هيچ وقت نمي تونم خودم و ببخشم. براي همين ساعت ۷ عصر بود كه رفتم واسه راي. حوزه راي گيري خيلي شلوغ بود ... مي تونستم حدس بزنم بيشتر آرا به نفع كي داره ريخته ميشه... اين قدر ناراحت بودم كه انگشتم رو اون قدر محكم در جوهر فرو بردم كه بعدا مجبور شدم با سيم ظرف شويي بيفتم به جونش تا اثرش از بين بره!


الآن راديو روشنه...


خبرهاي خوبي نمي شنوم. بغض كرده ام ... اصلا اتفاقهايي كه اين يكي دو هفته افتاده واسم قابل هضم نيست. 


چرا..چرا...چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


بيچاره ايم به خدا...


 

پنجشنبه، تیر ۰۲، ۱۳۸۴

...

ديگه از هر چي انتخاباته حالم به هم مي خوره. نمي دونم چرا بايد بين بدتر و بدترين حتما يكي رو انتخاب كنم؟ نمي خوام راي بدم. همون يه بار بس بود.  الآن هم هيچ كدومشون و نمي خوام...


مردم ما اون قدر به نون شبشون محتاج هستند كه راحت گول ظاهر ساده افراد و حرفهاشون و بخورن.  تا شكمشون سير نشه نمي تونن بهتر از اين فكر كنن.


خدايا ... يه هواي تازه مي خوام......


-------------------


اقبال هم كه به سلامتي توقيف شد. حالا باز هم مي گن سياست قوه قضاييه  درباره مطبوعات تغيير نكرده است.  واقعا حيف از اقبال بود كه توقيف شه.


هزار و يك روزنه: از نشانه های دوره آخرالزمان اين است که مردم برای نجات خود از حيوانات درنده به کوسه پناه ميبرن!


طنز انتخاباتي: چرا ما زنان به احمدي نژاد راي مي دهيم؟!!


 

جمعه، خرداد ۲۷، ۱۳۸۴

تصميم

امروز مي تونه روز مهمي براي سرنوشت ۴ سال ديگه باشه. بستگي به فكر من و تو داره. اينكه چه طور تصميم بگيريم ، چه طوري فكر كنيم.


اينكه دوست داشته باشيد يك قدم به جلو حركت كنيد ولي ۱۵ قدم به عقب


يا اينكه


قدم به قدم حركت كردن رو ترجيح بدين به واپس كشيدن.


همه ش به من و تو بستگي داره.


و اينكه فراموش نكنيم:


" به جاي لعنت فرستادن به تاريكي، چراغي روشن كنيم"


____________________


گزارش تصويري تحصن زنان در ۲۲ خرداد اين هم يكي ديگه


مرد دوران گذشته ﴿متني جالب در رابطه با هاشمي از وبلاگ بلوف


يه كار فلش زيبا در مورد انتخابات


در آخر هم يه عكس زيبا كه ربطي به اين بحث ها نداره!!! اين هم يكي ديگه


جمعه، خرداد ۲۰، ۱۳۸۴

زنگ بيداري

عقربه ها آبستن مرگ اند
ساعت را برايم كوك كن
تا در كابوس هايم گم نشوم
آن گاه
آغاز خواهم كرد
زنگ بيدارى ام را با چشمانت.

مختار شكري پور

دوست دارم يك بار ديگه متولد بشم؛ نو بشم... اما دقيقا نمي دونم نقطه صفر كجاست و از كجا بايد شروع كرد. نمي دونم دور ريختن گذشته ها و دوباره از نو شروع كردن كار درستي باشه يا نه اما ترجيح مي دم با گذشته فكرم رو مشغول نكنم.
حس يه آدم سردرگم رو دارم. انگار كه جاده رو اشتباه اومده باشم... يا اين راه ، راهي نبوده كه مي خواستم طي كنم. اينجا همه چيز واسم غريبه. نمي تونم برگردم، چون اين جاده برگشت نداره. فقط بايد يه راه خروجي پيدا كنم؛ شايد هم جاده همينه... خودم بايد بسازمش....
واي خدايا....
كجا راه رو اشتباه اومدم؟

جمعه، خرداد ۱۳، ۱۳۸۴

انتخابات

تنور انتخابات اين روزها خيلي گرم شده! خوش به حال روزنامه ها! حرفهاي نماينده ها رو كه گوش مي دي مي فهمي كه قراره ايرانمون بهشت بشه!!!!!!!!!!!!!!!!! بعضي هاشون هم يه چيزهايي مي گن كه آدم مي خواد از تعجب دو تا شاخ خوشگل رو سرش سبز بشه! آخه يكي نيست بهشون بگه بابا تو اگه خيلي عرضه داشتي تو پست قبلي ت يه كاري واسه اين ملت بدبخت مي كردي...


*هاشمي مي آيد پولدارها خوشحالند يك گزارش تصويري از حمايت خودرويي_خياباني جوانان در مناطق شمال شهر تهران!!!!


*حلقه هواداران معين گرد برج آزادي


113277.jpg


*تبليغات معين روي ماهواره


______________________________


از همه اينها گذشته خبر فتح قله اورست براي نخستين بار ، توسط زنان ايراني هم يكي از خبرهاي داغ اين هفته بود. به نوبه خودم تبريك مي گم!!!!


دختران ايران زمين بر فراز بام دنيا


امداد در آبشار يخي


___________________________


اين مطلب باغ بي برگي خيلي جالب بود واسه همين من هم اينجا مي نويسمش :


زنان خسته
برای خودشان و آقا که نشسته و روزنامه می خواند چای می ريزند. روی مبل پای تلویزيون خوابشان می رود و چای سرد می شود.
زنان احمق
مرد وقتی به خانه می رسد بايد چای تازه دم بخورد.
زنان فمينيست
زنان و مردان برابرند. سر ريختن چای با آقا دعوايشان می شود. از خير خوردن چای می گذرند و بقيه شب را پشت به هم می خوابند.
زنان مازوخيست
تو چای نمی خوری پس من هم نمی خورم.
زنان شيک
خوردن چای را بی کلاسی میدانند.قهوه فوری و نسکافه را ترجيح می دهند. آقا هم هر وقت هوس چای می کند سری به خانه مادرش می زند. (فرض می کنيم که آقای محترمی است و خانه دومی ندارد)
زنان امروزی
چای ريختن وظيفه مردان است. بعد هم خدا نگه دارد تی بگ را.
زنان تنها
برای خودشان چای می ریزند و منت هيچ کس را هم نمی کشند.


_____________


در آخر هم اگه اين و نگم مي ميرم !!! " واي خدا اين عكس چه قدر خوشگله!!!!! "