web 2.0

سه‌شنبه، اردیبهشت ۰۶، ۱۳۸۴

پشه كشي!

هوا هم ديگه رفته رفته داره گرم مي شه. از طرفي سروكله پشه هاي مزاحم هم پيدا شده. خونه ما كه پر از پشه است. خونه قبلي كه معدن سوسك بود و تازه تلاش هاي ما در نابودي اين حشره موذي داشت جواب ميداد كه اومديم اينجا! و حالا بايد واسه مبارزه با اين حشره خونخوار بسيج بشيم !
آدم حرصش مي گيره از اينكه مي بينه چه جوري با خوردن خون آدم زاد و ولد مي كنن! هر چي هم مي كشيشون از رو نمي رن !

ــــــــــ

همين روزها بايد يه مركز مشاوره اي ، چيزي باز كنم! همه ش نشستم پاي درد و دل دوستان. انقدر قصه زندگي ديگران رو شنيدم كه ديگه داستانهاي خودم يادم رفته! واقعا با وجود اين همه قصه هاي جورواجور لازم نيست آدم دنبال موضوع واسه نوشتن بگرده.
اي خدا ..... كاش حس سالهاي پيش باهام بود....اون وقت مي ديدي چه كولاكي مي كردم!

ــــــــــــ
نمي دونم تا حالا شده احساس كنين انرژي خيلي زيادي دارين و دوست داشته باشين يه جوري تخليه اش كنين؟
تا دو ساعت پيش چنين حسي داشتم. دوست داشتم يه مداد بر مي داشتم و روي ديوارهاي اتاق نقاشي ميكردم!!!! آخي... يادش به خير بچگي ها ! نمي دونم چرا هميشه نقاشي رو ديوار برام دلچسب تر از نقاشي روي كاغذ بود. خونواده م هم هميشه تا يه خط كوچيك روي ديوار مي ديدن به من چشم غره مي رفتن.
يه بار صدام زدن و به ديوار اشاره كردن و گفتن:اين چيه آخه رو ديوار كشيدي ؟؟؟
روي ديوار عكس يه كله گنده بود!
اما من اون و نكشيده بودم.
اما گفتن: اگه تو نكشيدي پس كي كشيده؟
من چه مي دونستم كي كشيده ! ولي من نكشيده بودم.
حرفم و باور نكردن.
ولي هنوزم كه هنوزه با خودم مي گم يعني كي اون و كشيده بود؟
من نكشيده بودمش ... باور كنيد!!!
ـــــــــــ

نوشته هاي باغ بي برگي رو خيلي دوست دارم . خيلي روون و قشنگ مي نويسه.

من زن ندارم ولي سيب زميني دارم!

سرنوشت كودك ناپديد شده همچنان در ابهام

ــــــــــــ
ميلاد رسول اكرم(ص) رو به همه شما تبريك مي گم
عيدتون مبارك!

هیچ نظری موجود نیست: