web 2.0

جمعه، مرداد ۲۸، ۱۳۸۴

كتاب + كامپيوتري كه قاط زد!

در چشم هاى او هزاران درخت قهوه بود
كه بى خوابى مرا
تعبير مى نمود
باران بود
كه مى باريد
و او بود
كه سخن مى گفت
و من بود
كه مى شنود
آواى ليموييِ ليموييِ ليمويى اش را
او مى گفت:
قلب هاى خود را بايد عشق بياموزى
و من مى گفت:
عشق غولى ست
كه در شيشه
نمى گنجد

باران بود
كه بند آمده بود
و در بود
كه بازمانده بود
و وى بود
كه رفته بود


كيومرث منشى زاده



----------------


چه قدر خوبه يه دفعه چند تا كتاب خوب از چند تا دوست خوب بهت كادو برسه. فعلا كه مشغول خوندن كتاب ”فرهنگ عاميانه مردم ايران“ از ”صادق هدايت“ هستم. كتاب جالبيه. از ضرب و المثل ها و حكايت هاي قديمي ايراني گرفته تا خرافات معمول ، تو اين كتاب اومده . حتي شعرهاي محلي هم فراموش نشدن.


” قورباغه ها جدي جدي مي ميرند “ هم ، همون طور كه قبلا گفته بودم خيلي قشنگه.


-----------------


چند روز پيش رفته بودم خونه يكي از دوستان. كامپيوترش حسابي قاط زده بود. هاردش آسيب ديده بود. هيچ كدوم از ويندوزهاش بالا نمي اومد، سرعت بوت شدن هم فوق العاده كند شده بود. مجبور شدم پارتيشن بندي كنم . حيف از اون همه فايلهاي صوتي و تصويري !!!!


دو روز پيش دوباره زنگ زدند و گفتند دوباره به حالت اولش برگشته. هيچي بالا نمي آد . سرعت هم كند شده. كامپيوتر هم كه روشن ميشه از داخلش صدا مياد! من هم گفتم با عرض شرمندگي اين هارد و بايد عوض كنيد!


من فقط موندم چه طوري يه روز كامل بدون هيچ مشكلي روشن بوده و كار كرده؟!!!!


----------------------


سرزمين لي لي پوت ها !!!!


هیچ نظری موجود نیست: