web 2.0

شنبه، شهریور ۱۰، ۱۳۸۶

سکان را به من بده



خدا با لبخندی مهر آمیز به من می گوید:‹‹آهای دوست داری برای یک مدتی خدا باشی و دنیا را برانی؟››

می گویم:

‹‹البته به امتحانش می ارزد.
کجا باید بنشینم ؟
چقدر باید بگیرم ؟
کی وقت ناهاراست ؟
چه موقع کار را تعطیل کنم؟››

خدا می گوید:‹‹ سکان را بده به من! فکر می کنم هنوز آماده نباشی››!!!

۱ نظر:

SHABIB گفت...

سلام
قشنگ بود ولی بهتر هم میتونستی اون چیزی رو که تو ذهنت هست بیان کنی

هدایت و دنیا داری تو این دنیا، کار ما انسانهاست اخه خودش گفته انسان خلیفه من رو زمینه

کتاب راهنامش هم قرآن

معلمینش هم 124000 پیامبر

چهارد معصوم که الهی من بخندونمشون

اگر یه کوچولو اشتباه کردی دستت لغزید
اون موقع معلوم میشه چه شاگردی بودی و چقدر خدایی یاد گرفتی