web 2.0

یکشنبه، اسفند ۲۶، ۱۳۸۶

خيام مشهد و فاجعه‌اي كه كسي پاسخگوي آن نخواهد بود

صبح بود كه پدرم اومد و خبر تلخي كه از راديو شنيده بود بهم گفت. باور نمي كردم. مرتب مي گفتم: مطمئنيد؟ اشتباه نشنيديد؟ بچه هاي دانشگاه ما؟ كي اين اتفاق افتاده؟ كجا؟... شايد اشتباه مي كنيد...

تا اينكه خودم خبرها رو شنيدم و خوندم.
پيام تسليت‌هاي مقامات مختلف حالم رو بهم مي‌زنه... هيچ كدوم حال خونواده‌هاي عزادار رو نمي فهمند و نخواهند فهميد. اين حادثه براشون به زودي فراموش مي شه... مثل هزار حادثه كوچيك و بزرگ ديگه...

برای دانشجویانی که در آستانه عید زنده سوختند

"وقتی که ۲۴ دانشجو در یک تصادف زنده زنده می سوزند و ۳۰ دقیقه بعد از حادثه تازه ماشینهای آتش نشانی به محل حادثه می رسند و خبری از هلی کوپتر اورژانس برای رساندن بقیه افراد نیمه سوخته به بیمارستان نیست، وقتی به یاد می آوری که سال گذشته وزیر دادگستری همین دولت در یکی از همین جاده ها تصادف کرد و پیکر نیمه جانش را به دلیل نبودن آمبولانس با تریلی به بیمارستان انتقال دادند تا در میانه راه فوت کند و وقتی به هزاران جان از دست رفته دیگر که با کمی درایت و هزینه قابل نجات دادن بودند فکر میکنی، وقتی معاونت راهنمايی و رانندگی نيروی انتظامی اذعان میکند که هزاران کيلومتر از جاده های ارتباطی کشور وضعيت بحرانی دارند، و به نظر نمیرسد همتی برای اصلاح آنها وجود داشته باشد از حرفهایی مثل اینکه «مامویت ما انتقال حیات طیبه به دیگر کشورها است» فقط چندشت می شود. کرامت انسانی، خدمات اورژانس، ایمن سازی جاده ای و ده ها خواسته بدیهی و ساده از این جنس حق مسلم ماست. این ۲۴ دانشجو نبودند که سوختند، ۲۴ خانواده تا ابد در این داغ خواهند سوخت."

هیچ نظری موجود نیست: