web 2.0

چهارشنبه، آبان ۰۸، ۱۳۸۷

لطفا از من درس بپرسيد!

دكور اتاق و عوض كردم، همه چي رو به هم ريختم، تا جاي كام و عوض كنم و بذارمش يه جا كه نور نيفته... ولي اينجا هم دست كمي از جاي قبليش نداره. حيف اين همه زحمت. ولي خب، يه خوبي داشت... اتاق خيلي بازتر و بهتر شده.

دو روز پيش ندا و ناهيد هر دو برگشته بودند كرج. اول ناهيد اومد خونمون، بعدشم هم با ندا بيرون قرار گذاشتم. تمبر هندي آورده بود. نشستيم تو پارك تا تونستيم خورديم... پشتش هم كلي شكلات خورديم تا ضعف نكنيم بيفتيم... :دي
دلم براشون تنگ مي‌شه.

ديشب داشتم واسه بچه‌ها سوال طرح مي‌كردم، مامانم شاكي شد! گفت چه قدر ازشون امتحان مي‌گيري! گناه دارن! گفتم: نگران نباشيد شما! اونا خودشون هم مي‌دونن تا امتحان نگيرم نمي‌خونن! خوششون مياد ازشون درس مي‌پرسم يا امتحان مي‌گيرم...!
شاگردهاي ما هم جزء عجايب چندگانه جهانند! تو نظرخواهيشون نوشته بودند اگه مي‌شه بيشتر درس بپرسين! اينجوري بهتر ياد مي‌گيريم!
اينجوريشو ديگه نديده بودم!

هیچ نظری موجود نیست: