web 2.0

یکشنبه، اردیبهشت ۱۸، ۱۳۸۴

اگر پرسی ز حال من
خوش و شادم ز لطف او
وگر از عشق من پرسی
بگويم خوب می فهمد عطش های پياپی را
اگر از فكر من پرسی
همه فكرم سرانجام خوش دنياست
اگر پرسی ز خواب من ز رويای هميشه تا ابد بيدار من
برايت گويت اين جانم
تمام خواب من او هست، تو هستی، نيكرويی هست
وگر پرسی ز شب هايم
گهی آرام و در فكرم ، گهی شوق پريدن می كند بی تاب و بی خوابم
مداوم فكر او دارم و از او می رسم اينجا، كنار آدم ها
و گاهی می نويسم عشق
كلامی از دل گرمم
اگر اينجا شراری خانمان سوز و بلايی سخت هم باشد
اگر اينجا دهانی به بد گفتن بگردد باز
وگر دنيا غباری پر بلا دارد
وگر پرسی دوباره از دل و جانم
دلم خوشبين به آينده و جانم پر ز اميد است
او تا هست جهان نيك و تمام هستی دنيا ز فرمانش می چرخد

ندا

هیچ نظری موجود نیست: