web 2.0

شنبه، شهریور ۱۲، ۱۳۸۴

كار جديد

اگه خدا بخواد امروز اولين روز شروع كار جديدمه. يه كم دلم شور مي زنه. خدا كنه همه چيز خوب پيش بره. ديگه كمتر مي تونم بيام نت. البته از من بعيد نيست كه به خاطر نت هم كه شده صبح زود كامپيوتر رو روشن كنم و بعد ... سر از دنياي اينترنت در بيارم. وقتي يه مدت طولاني نميام فكر مي كنم از همه چيز بي خبر موندم. بدجور عادت كردم. “عادت“ هم اصولا چيز خوبي نيست!!!
اين كار هم خيلي وقتم رو مي گيره. كلي كارهاي نيمه تموم دارم كه با شروع اين كار ممكنه به اين زودي تموم نشه. شايد هم يه برنامه ريزي دقيق اين مشكل و حل كنه.

****
چند روز پيش كه پيش ندا رفته بودم چشمم به كتاب “ شازده كوچولو“ افتاد. خيلي وقت بود كه تو فكرم بود اين كتاب و گير بيارم و بخونم. واسه همين همون جا كتاب و برداشتم و شروع كردم به خوندنش. ندا كه خودش اين كتاب و هديه گرفته بود و هنوز نخونده بود، وقتي علاقه من و ديد گفت برش دار ببر بخون. من فعلا اين و نمي خونم.
من هم از خدا خواسته با خودم آوردمش. خيلي قشنگ و دوست داشتنيه. اگه تا حالا نخوندين بخونينش. مثلا واسه بچه هاست ولي در واقع مخاطبش بزرگترهاست.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

همه چی از همین داستان شروع میشه...