web 2.0

یکشنبه، مرداد ۱۴، ۱۳۸۶

هديه خدا

ديروز روز خيلي خوبي بود. براي هميشه تو ذهنم ثبتش مي كنم. همين چندروز پيش بود كه يه آرزوي كوچيك ولي به ظاهر محال كردم. چه قدر زود برآورده شد! تصورش هم نمي كردم...
با تمام وجود طعم لحظه لحظه ش رو چشيدم...
خدايا! تو خيلي مهربوني! ديروز هر دو لبخند زديم! هديه تو بهترين هديه بود.

-------------------------------
من
پري كوچك غمگيني را
ميشناسم كه در اقيانوسي مسكن دارد
ودلش را در يك ني لبك چوبين
مينوازد آرام آرام
پري كوچك غمگيني
كه شب از يك بوسه ميميرد
و سحرگاه از يك بوسه به دنيا خواهد آمد

هیچ نظری موجود نیست: